[ad_1]
سخنرانی معارفه دیروز رئیس جمهور جوزف بایدن در درجه اول به دلیل مشروعیت آن مهم بود. در پس زمینه بحران سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بی سابقه کل نظم سرمایه داری ، بایدن سخنان پر از کلیشه ، مزخرفات غیرمنسجم و خالی ترین انتزاعات را بیان کرد.
البته انتظار نمی رود که بایدن یک سخنرانی سوسیالیستی داشته باشد. او یک سیاستمدار سرمایه دار است و موقعیت “فرمانده کل” قدرتمندترین دولت امپریالیستی را در اختیار دارد. با این حال ، در سنت سیاست آمریکا ، سخنرانی افتتاحیه رئیس جمهور آینده فرصتی بود تا به نوعی از اوضاع سیاسی و سیاست دولت آینده صحبت کند.
در طول نیم قرن گذشته ، محتوای این آیین به طور فزاینده ای تراشیده شده است. دیروز بایدن این روند را به سطح جدیدی رساند – یا بهتر بگوییم به اعماق جدیدی رسید.
بیایید برخی از بخشها را به ترتیب دنبال کنیم:
امروز ما پیروزی نه یک نامزد ، بلکه یک هدف ، یک علت دموکراسی را جشن می گیریم. مردم ، خواست مردم شنیده می شود و از اراده مردم پیروی می شود. ما دوباره یاد گرفته ایم که دموکراسی ارزشمند است. دموکراسی شکننده است. و در این ساعت دوستان: دموکراسی حاکم است! بنابراین ، اکنون ، در این سرزمین مقدس ، که فقط چند روز پیش خشونت سعی در تکان دادن بنیان های پایتخت داشت ، ما به عنوان یک ملت متحد می شویم ، تحت خدا ، غیر قابل تقسیم ، برای انتقال صلح آمیز قدرت بیش از دو قرن
در اینجا ، بایدن با متمایل ترین شکل ممکن اذعان داشت که کل سیستم سیاسی در ایالات متحده نزدیک به سرنگونی دو هفته پیش است. ترامپ ، که بایدن هرگز در کل سخنرانی خود از او نام برد ، در یک کارزار سیستماتیک برای رد نتایج انتخابات و سرنگونی قانون اساسی شرکت داشته است. این کار با هجوم ساختمان کاپیتول در ایالات متحده توسط گروهی از فاشیست های تحریک شده توسط رئیس جمهور برای جلوگیری از تأیید پیروزی کالج انتخاباتی بایدن پایان یافت.
چه کسی مسئول این قیام است ، اهداف آن چیست و چه درسهایی باید آموخت؟ بایدن نپرسید ، چه رسد به اینکه به این سالات پاسخ دهد.
بایدن تلاش کودتا را به عملی انتزاعی “خشونت” مجسم تبدیل کرد. به گفته بایدن ، “خشونت” به پایتخت یورش برد. اما “خشونت” به پایتخت حمله نکرد و مردم نیز از حمایت سیاسی و حمایت دیگران برخوردار بودند.
در حقیقت ، بسیاری از کسانی که در مراسم تحلیف “جمع” شدند ، از جمله سناتور میچ مک کانل ، که در اکثریت سنا تحت رهبری ترامپ رهبر اکثریت بود و دیگر رهبران ارشد جمهوری خواهان ، با تبلیغ این دروغ که نتیجه انتخابات مورد تردید بود ، حتی جعلی بود. این افراد ، “همکاران جمهوریخواه” بایدن ، از مهمانان ارجمند وی بودند.
تعداد کمی از افراد در طول تاریخ ملت ما نسبت به زمان حال ما چالش برانگیزتر بوده اند یا چالش برانگیزتر یا دشوارتر بوده اند. ویروسی در قرن یکبار که در سکوت در کمین کشور است. در طی یک سال ، به همان اندازه که آمریکا در طول جنگ جهانی دوم جان خود را از دست داد ، زندگی شد میلیون ها شغل از بین رفته است ، صدها هزار شرکت تعطیل شده اند …
به همین ترتیب ، بایدن همه گیری را کاملاً از نظر ویروسی ارائه می کند که “بی صدا” در کمین کشور است. اما چگونه ایالات متحده به طرز فاجعه باری قادر به جلوگیری از گسترش آن و نجات جان انسان ها نبود؟ چه سیاست هایی مانع کنترل بیماری شده است و چه کسی مسئول اجرای آنها است؟ به جای تلاش برای پاسخ دادن به این س questionsالات ، بایدن چیزی جز لحظه ای سکوت عجولانه بداهه ارائه نداد.
بایدن حتی تصور نمی کرد که دولت قبلی ، چه رسد به نیروهای اجتماعی گسترده تر ، هیچ مسئولیتی در قبال فاجعه داشته باشد. وی توجه نکرد که خواسته اصلی فاشیست های بسیج برای لغو انتخابات ، رد هرگونه محدودیت در گسترش بیماری است. وی این واقعیت را نادیده گرفت که همین نیروها ، با تأمین بودجه و تشویق جناحهای الیگارشی مالی ، در تلاش برای ربودن و اعدام والیان حزب دموکرات میشیگان و سایر کشورها بودند تا اقدامات محدود محدود را اعمال کنند.
برای غلبه بر این چالش ها ، بازسازی روح و تأمین آینده آمریکا ، بیش از کلمات نیاز است. این نیاز به گریزان ترین موارد در همه مردم دموکراسی دارد: وحدت. وحدت. در ژانویه دیگر ، سال نو در 1863 ، آبراهام لینکلن اعلامیه آزادی را امضا کرد. وقتی او قلم را روی کاغذ گذاشت ، رئیس جمهور گفت ، و من نقل قول می کنم ، “اگر نام من هرگز در تاریخ ثبت شود ، به خاطر این عمل خواهد بود ، و تمام روح من در آن است.”
اکنون به انتزاع پوچ مرکزی کل گفتار بایدن ، “وحدت” رسیده ایم. چه کسی متحد می شود؟ و بر چه اساس و سیاستی؟ “برای غلبه بر این چالش ها” ، از جمله بیماری همه گیر ، منطقاً لازم است که سیاستی متفاوت از سیاستی که در سال گذشته اجرا شده است ، دنبال شود. این به “وحدت” بلکه به درگیری نیاز ندارد. مسئولین اجرای این سیاست باید با آنها مخالفت و شکست بخورند.
در مورد ارجاع لینکلن ، این بی معنی است. لینکلن به عنوان بخشی از یک مبارزه بزرگ برای شکست دادن قدرت اسلاووکراسی جنوبی با استفاده از سلاح ، اعلامیه آزادی را امضا کرد. لغو برده داری نه از طریق وحدت بلکه از طریق جنگ داخلی خونین حاصل شد.
امروز ، در این روز ژانویه ، تمام روح من در این است: ما آمریکا را متحد می کنیم ، مردم خود را متحد می کنیم ، ملت خود را متحد می کنیم. و من از هر آمریکایی می خواهم که در این امر به من بپیوندد. ما برای مبارزه با دشمنانی که با آنها روبرو می شویم متحد می شویم: خشم ، کینه و نفرت ، افراط گرایی ، بی قانونی ، خشونت ، بیماری ، بیکاری و ناامیدی.
همانطور که در مورد “خشونت” هجوم به پایتخت ، در اینجا نیز بایدن همه مشکلات را به مفاهیم خالی از محتوای اجتماعی کاهش می دهد. همه چیز گیج است – “نفرت” ، که یک احساس ذهنی است ، “بیکاری” ، وضعیت اقتصادی اجتماعی و “بیماری” ، یک پدیده خاص بیولوژیکی. هیچ یک از این “دشمنان” با افراد یا بازیگران اقتصادی و منافع مرتبط نیستند. “افراط گرایی” از کجا ناشی می شود؟ چرا مردم عصبانی هستند؟ چه کسی و چه کسی مسئول بیکاری است؟
فرض بر این است که همه چیز در قلمرو روح ، حرکت نیروهای بدنه رخ می دهد. از آنجا که هیچ کس مسئولیتی ندارد ، زیرا “دشمنان” محتوای اجتماعی ندارند ، برای همه این امکان وجود دارد که برای مبارزه با آنها متحد شوند. از آنجا که مشکلات انتزاعی و بی معنی است ، راه حل نیاز به تغییر سیاست ندارد. آنچه لازم است “وحدت” است.
تاریخ ، ایمان و عقل نشان دهنده راه ، راه وحدت است. ما می توانیم خود را نه به عنوان مخالف ، بلکه به عنوان همسایه ببینیم. می توانیم با احترام و احترام با یکدیگر رفتار کنیم. ما می توانیم با هم متحد شویم ، فریاد کشیدن را متوقف کرده و دما را کاهش دهیم
در تلاش برای یافتن “راهی به سوی وحدت” ، بایدن حتی موفق شد اتحادیه ای از دو رویكرد متناقض با جهان ، ایمان و عقل ایجاد كند. اولی بر مبنای پذیرش غیرقابل انکار دگم و دومی بر اساس تحقیقات علمی است. با این حال ، با کمک آنها ، همراه با “تاریخ” ، همه می توانند در صلح و هماهنگی ، میلیاردرها و فقرا ، دلالان وال استریت و بیکاران زندگی کنند.
در حال حاضر اعتصابی در نیویورک در جریان است که 1400 کارگر در انبار هانتس پوینت را در برابر شرکتی قرار داده است که با ادامه کار در میان بیماری همه گیر ، تقاضای افزایش 1 دلار در ساعت کارمزد را رد کرده است. چگونه این عامل در “راه وحدت” بایدن جای می گیرد؟
آنچه از این بخش و بخشهای دیگر سخنرانی ناشی می شود این است که گفته های بایدن خطاب به مردم آمریکا نیست. وی با کسانی که در این مراسم همراه او بودند ، به ویژه حزب جمهوری خواه و رهبران آن صحبت کرد. جانباز 50 ساله سنا در این جهان هستی زندگی می کند. “وحدتی” که او می خواهد وحدت دولت ، نمایندگان طبقه حاکم است ، زیرا با تعدادی از مشکلات فاجعه بار روبرو است ، بالاتر از همه افزایش خشم و مخالفت از پایین.
سرانجام ، بایدن سخنان خود را به پایان می برد:
همکاران آمریکایی ، روزی را که با سوگندی مقدس در برابر خدا و همه شما آغاز کردم ، می بندم. من به تو قول می دهم ، من همیشه به شما خواهم رسید. من از قانون اساسی دفاع خواهم کرد. من از دموکراسی خود دفاع خواهم کرد من از آمریکا دفاع خواهم کرد. و من به همه شما خواهم داد ، همه آنچه را كه انجام خواهم داد در اختيار شما خواهم گذاشت ، نه به قدرت ، بلكه به فرصت ها ، نه به جراحات شخصي ، بلكه به خاطر مصالح عمومي. و با هم ما یک داستان آمریکایی از امید خواهیم نوشت ، نه ترس. از وحدت ، نه از تفرقه. از نور ، نه از تاریکی. داستان نجابت و عزت ، عشق و شفابخشی ، بزرگی و مهربانی.
نتیجه گیری این سخنرانی در یک فینال بزرگ همه انتزاعات پوچ بایدن را که در مبارزات مذهبی مانوی با یکدیگر در تضاد هستند ، متحد می کند. از طریق “امید” ، “نور” ، و بیش از همه ، “وحدت” ، شر شکست می یابد و حسن و عشق پیروز می شود.
فقر اظهارات بایدن فقط یک شکست فکری نیست. او به خوبی می داند که هرگونه اشاره به تغییر سیاست قابل توجهی منجر به فروش در بازارها خواهد شد. همانطور که بود ، در طی سخنرانی او بازارها افزایش یافت. در ذهن دستگاه های سیاسی و رسانه ها ، این عامل اصلی در نتیجه گیری است که سخنرانی موفقیت بزرگی داشته است. همه آنها در پایان نسبت به ابتدا کمی ثروتمندتر بودند.
بعلاوه ، نمایندگان سیاسی طبقه حاکم ، و به ویژه حزب دموکرات ، از این واقعیت آگاه هستند که هر مطالعه جدی واقعیت – از جمله نیروهای سیاسی و اجتماعی در پس ظهور فاشیسم در آمریکا و سیاست های دو حزب – منجر به یک همه گیری فاجعه بار شده است. – خطر انفجار اجتماعی و سیاسی را به وجود می آورد که کل نظم سرمایه داری را تهدید می کند.
درخواست بایدن برای “وحدت” در نهایت تلاشی است ناامیدانه برای از بین بردن یک شکاف بزرگ اجتماعی. این شکاف دموکرات ها را از جمهوری خواهان جدا نمی کند ، که علی رغم اختلافات ، هر دو نماینده یک الیگارشی یکسان هستند. این یک تقسیم بندی غیرقابل حل بین نخبگان حاکم سرمایه دار از یک سو و طبقه کارگر از سوی دیگر است. ترس از شیوع علنی این درگیری ، بایدن را به سمت انتزاعات آن سوق می دهد.
[ad_2]