[ad_1]
پس از آغاز به کار دولت بایدن در ایالات متحده ، مانورهایی برای برکناری رهبر فزاینده بی اعتبار حزب مخالف حزب کارگر استرالیا ، آنتونی آلبانی ، در جریان است.
آخر هفته گذشته ، بیل شورتن ، رهبر پیشین حزب ، علناً از دستور کار سیاسی آلبانیز انتقاد کرد و ماه ها فشار بر وی را افزایش داد. به طور خلاصه ، او علی رغم اینکه حزب کارگر به دو شکست پی در پی در انتخابات توسط ائتلاف ملی بسیار منفور لیبرال منجر شد – از جمله انتخابات “غیرقابل قبول” در ماه مه 2019 ، در مجلس باقی ماند.
حرکت برای سرنگونی آلبانیایی در حال تشدید است که سقوط جهانی COVID-19 بدتر می شود و به ناآرامی های طبقه کارگر در سطح بین المللی دامن می زند و دولت آینده بایدن تقابل آمریکا با چین را تشدید می کند. قابل توجه است که شورتن شواهدی از ارتباط نزدیک با واشنگتن دارد.
نتیجه فوری درگیری هایی که حزب کارگر و بوروکرات های وابسته به آن را متزلزل می کند ، هرچه باشد ، نتیجه تعهد مداوم به سیاست های تجاری و همسویی بدون قید و شرط در پشت تلاش تهاجمی ایالات متحده برای جلوگیری از به چالش کشیدن چین برای هژمونی جهانی است که واشنگتن از طریق WTO تأمین کرده است. جنگ جهانی.
شورتن در اظهارات خود در محافل حاکم ابراز نگرانی کرد که حزب کارگر نتوانسته است تصرف کند و نارضایتی فزاینده طبقه کارگر از تعمیق حمله به مشاغل و شرایط کار در طی همه گیر را مهار کند. کوتاه گفت: “ما باید یک حزب کارگر باشیم که مشکلات واقعی زنان و مردان شاغل را حفظ کند.”
این ریا از سوی دیوان سالار اتحادیه سابق و واسطه حزب است. این کاهش ها برای دهه ها به دلیل انتقال و سرکوب مبارزات کارگری شناخته شده است. در انتخابات 2016 و 2019 سخنان غلط وی درباره “بازی جوانمردانه” کارگران هیچ اعتباری نداشت.
اظهارات شورتن نشان دهنده عصبی بودن این است که حزب کارگر پس از شکست در سال 2019 قادر به ساخت هیچ مکانی نیست. با وجود عدم محبوبیت و بی ثباتی نخست وزیر اسکات موریسون و جنگ جناحی در ائتلاف ، رأی وی به پایین ترین حد 33 ساله رسید.
این متلاشی شدن تاریخی حمایت از کارگران ، به ویژه در مناطق طبقه کارگر ، نگرانی های جدی را برای طبقه حاکم ایجاد می کند ، طبقه ای که در سال 1901 متکی به فدراسیون های کارگری و فدراسیون بودند تا کارگران را مقهور خواسته های سرمایه داری ، به ویژه در بحران های اقتصادی و جنگ ها کنند.
دولت های کارگری هاوک و کیتینگ ، دست به دست اتحادیه ها از طریق توافق نامه قیمت و درآمد ، در جریان آخرین بازسازی وحشیانه اقتصاد بازار آزاد ، نابودی صدها هزار شغل و سرکوب مخالفت با کارگران ، انجام شد.
ترس در حاکمیت سیاسی این است که اگر کارگران و اتحادیه ها نتوانند نارضایتی ناشی از بالاترین سطح بیکاری گسترده ، کاهش دستمزدها ، فقر و نابرابری اجتماعی ناشی از رکود بزرگ دهه 1930 را پنهان کنند ، یک انفجار اجتماعی رخ می دهد.
به محض اینکه آلبانیز به عنوان رهبر حزب کارگر منصوب شد ، برده دارانه خط رسانه های شرکتی را دنبال کرد. او به دروغ ضرر تحقیرآمیز کارگری را ناشی از پیروی از سیاستهایی دانست که ادعا می کنند با نابرابری رو به رشد اجتماعی تحمیل شده توسط نخبگان مالی در “شهر بزرگ” مقابله می کنند.
آلبانی قول داده است که روابط نزدیکتر با رهبران تجارت ایجاد کند ، “ایجاد ثروت” را به جای “توزیع ثروت” تحریک کند و به همکاری دوجانبه با دولت موریسون ادامه دهد.
پس از انفجار COVID-19 ، Albanese فراتر رفت. او با دولت ، رهبران تجارت و اتحادیه ها در تلاش است تا روابط اقتصادی و طبقاتی را از طریق واکنش همه گیر رسمی ، با هزینه شغل ، دستمزد و شرایط اولیه کار برای کارگران ، بازسازی کند.
در نوامبر گذشته ، آلبانیز با شایعات و چالش های رهبری خود روبرو شد ، شانس موذیانه تری برای تجارت بزرگ ، هم برای خود و هم برای بازگشت دولت کار به وجود آورد. وی با استفاده از کارگر جمع آوری کمکهای مالی حزب کارگر گفت که حزب کارگر “طرفدار آرزو ، طرفدار کارآفرینی ، رفاه و رشد است”. وی به مدیران شرکت ها گفت: “ما باید در شناختی که در نهایت همه در یک صفحه هستیم و برای اهداف یکسان تلاش می کنیم ، همکاری کنیم.”
این زبان بر تعهد مطلق کارگران در تأمین خواسته های نخبگان شرکتی و مجبور کردن آنها علیه طبقه کارگر تأکید می کند.
هفته گذشته ، در همان روز افتتاح بایدن ، ستیزه جویان آلبانی تماس دیگری با نخبگان حاکم استرالیا و ایالات متحده برقرار کردند. وی بر تعهد تاریخی و ماندگار حزب خود در اتحاد نظامی آمریكا و استرالیا و حمایت آن از تشدید تقابل واشنگتن با چین تأكید كرد. وی موریسون را مقصر نزدیكی نخست وزیر به دونالد ترامپ دانست و اظهار داشت كه وی و دولت كارگر در بهترین موقعیت برای تعمیق اتحاد در دولت جدید دموكرات ها خواهند بود.
در مورد شورتن و طرفداران او ، وعده های آلبانیس به ایالات متحده و تجارت بزرگ به اندازه کافی قابل اعتماد و قوی نیستند. در عین حال ، اگر حزب کارگر می خواهد از شیوع اجتماعی جلوگیری کند ، باید تلاش کند تا مخالفت فزاینده طبقه کارگر را نسبت به بازگشت کارگر سوق دهد.
شورتن که از نارضایتی طبقه کارگر آگاه بود ، سعی در فاصله گرفتن از اینکه حزب کارگر به رهبری آلبانی یک سیاست کاملاً طرفدار شرکت را دنبال می کرد و دولت دو حزب را به دولت موریسون ارائه می داد ، فاصله گرفت.
شورتن روز یکشنبه در سخنرانی در راه اندازی کتابی در مورد جناح راست کارگر و تکرار آن در مصاحبه های Sky News و Broadcasting Corporation استرالیا گفت که او درس خود را از شکست در سال 2019 آموخته است. او اصرار داشت که مشکل این بود که کارگر بیش از حد وعده داده بود. اما پاسخ این نبود که خیلی کم – یک برنامه سیاسی “کوچک” ارائه شود. کارگران برای بازیابی پست خود مجبور شدند “برای چیزی بایستند”.
شورتن به رهبر دیگر حزب کارگر ، رهبر جناح راست ، جوئل فیجیبون پیوست که اواخر سال گذشته کابینه را در سایه آلبانیزی ترک کرد و علناً فشارهای خود را برای جایگزینی وی افزایش داد.
هرکسی که رهبری حزب کارگر را بر عهده داشته باشد ، شکی نیست که واشنگتن به شدت درگیر ماشینی پشت صحنه خواهد شد و هر کسی را که کاملا آماده ، آماده و قادر به پشتیبانی از جنگ آمریکا علیه چین و سرکوب مخالفت های مردمی تلقی نشود ، وتو خواهد کرد. درگیری فاجعه بار
در سال 1975 ، CIA پس از نگرانی دولت نیکسون از عدم موفقیت ویتلام در اعتصاب طبقه کارگر ، به طور فعال در بی ثبات سازی و برکناری دولت کارگران ویتلام شرکت داشت.
در سال 2010 ، همانطور که توسط گزارش های دیپلماتیک ایالات متحده توسط ویکی لیکس منتشر شده است ، “منابع محافظت شده” ایالات متحده در رهبری حزب کارگر منجر به نصب جولیا گیلارد به جای کوین رود شد. راد ، مانند همه رهبران حزب کارگر ، به اتحاد ایالات متحده متعهد بود ، اما او گفت که ایالات متحده نیاز به اصلاحاتی در رشد اقتصادی چین دارد.
ماشینکاریهای اخیر پیرامون رهبری حزب کارگر ، لزوم ایجاد یک گسست سیاسی آگاهانه از حزب کارگر و متحدانش را از طبقه کارگر و جوانان آشکار کرده است. خصومت به کار ، همانطور که در ماه مه سال 2019 توسط بسیاری از کارگران نشان داده شده است ، به خودی خود کافی نیست. تنها گزینه برای پیگیری جنگ و بلایای اجتماعی و زیست محیطی ایجاد شده توسط سرمایه داری ، مبارزه برای سوسیالیسم در سطح بین المللی توسط کارگران و تغییر شکل جامعه بر اساس تأمین نیازهای اجتماعی و نه سود است. این دیدگاهی است که حزب سوسیالیست برای برابری برای آن می جنگد.
[ad_2]